بسم رب المنتظر المهدی فرماندهی سپهر چو حُکمی نوشت و داد کس دم نمیزند که صوابست یا خطاست مــا را بـرای مـشـورت ایـنـجا نـخوانده اند از مــا و فــکـر مــا ، فـلـک پـیر را غناست
داشتم دیوان پروین اعتصامی رو ورق میزدم. رسیدم به این شعرش! شعری که جواب طاووسه به یک کلاغ که ازش ایراد میگیره و میگه این پرنده خودش رو آراسته که به همه فخر فروشی کنه. طاووس هم در جواب میگه خداوند به هرکس که خواسته، داده و به هرکس که نخواسته، نداده. در دادنش حکمته و در ندادنش هم حکمت!
پـیـرایـهای بـه عـمـد نـبـســتــم بـه بـال و پــر آرایش وجود من ای دوست ، بی ریاست کـارآگـهــی کـه آب و گـِـل مـا بـه هم سرشـت بـر مـن فزود ، آنچه که از خلقت تو کاست در هر قبیله بیش و کم و خوب و زشت هست مرغـی کـلاغ لاشـخور و دیگری هُــماست
واقعا ما چقدر تسلیم هستیم نسبت به اون چیزی که خدا برای ما قرار داده؟ آیا کسی میتونه ادعا کنه که بهتر و بیشتر از خداوندِ علیم و حکیم، به امور واقفه و میتونه امورش رو بدست بگیره؟ همیشه یکی از جملاتی که بر زبان بندهی مومن باید باشه آیهی 44 سورهی غافر هست که میفرماید: وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد. اگه ما بتونیم این جمله رو از زبان به دل ببریم ، به بیان امام رضا علیه السلام نشانههای ایمان رو خواهیم داشت. حضرت میفرمایند: ایمان 4 رکن دارد ، توکل بر خدا ، راضی بودن به قضای او ، تسلیم دربرابر امر او و سپردن کارها به دست او. همانا که بندهی مؤمن میگوید وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ(بحارالانوار جلد68 صفحه135)
خب اولین حرفی که به نظر میرسه اینه که گفتن این حرفها آسونه اما انتقالش به دل یعنی اینکه از ته دل رضایت داشته باشیم کار سختی هست! در جواب باید بگیم درسته. اما هر کاری نیاز به تمرین داره و قدم اول برای بدست آوردن رضایت، رسیدن به این معناست که خداوند بر امور از ما آگاهتره. قدم بعد هم کنترل نفس! خیلی وقتها تا یه سختی به ما میرسه شروع میکنیم به آه و ناله و شکایت که این چه وضعشه چرا اینجوری میشه؟ چرا خدا با ما چنین کرده چرا چنان کرده ، اگه اینجوری میشد الآن من چه بودم و چه میکردم!!! اما ما این علم رو داریم که خداوند حکیم تر از ماست. اینجا بین علم ما و یقین ما یه جنگ برپا میشه! تمرینی که باید انجام بدیم اینه که نگذاریم این افکار وجود خودشون رو با به زبون اومدن و گلایه کردن عینیت ببخشند. اگر زبان شاکر داشته باشیم و همیشه این رضایت رو به زبان بیان کنیم، کم کم نفس هم دست از وسوسه و القاء افکار منفی برمیداره و این رضایت به دل نفوذ میکنه.
در آخر این بحث یک روایت براتون مینویسم که برای تمرینی که قرار شد انجام بدیم خیلی کمک کننده هست. امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: خداوند به حضرت داوود چنین وحی نمود که یَا دَاوُدُ تُرِیدُ وَ أُرِیدُ وَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ فَإِنْ أَسْلَمْتَ لِمَا أُرِیدُ أَعْطَیْتُکَ مَا تُرِیدُ وَ إِنْ لَمْ تُسْلِمْ لِمَا أُرِیدُ أَتْعَبْتُکَ فِیمَا تُرِیدُ ثُمَّ لَا یَکُونُ إِلَّا مَا أُرِیدُ(بحارالانوار جلد5 صفحه104) ای داوود تو میخواهی و من هم میخواهم ولی نمیشود غیر از آنچه که من میخواهم. پس اگر تسلیم شدی دربرابر خواستِِ من ، به تو میدهم آنچه را که تو میخواهی و اگر تسلیم نشدی دربرابر خواستِ من ، تو را در بدست آوردن خواستهی خودت به سختی خواهم انداخت و در آخر نیز نخواهد شد جز آنچه که من خواستم. این متن رو هم اگه وقت کردید بخونید:باشه قبوله هرچی تو بگی!
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه.